چکیده
این مقاله با مطالعه چگونگی تغییر این رابطه در چرخه های رونق و رکود، به علاقه اخیر به پیوند بین پول نقد و عملکرد شرکت می افزاید. ما از دادههای شرکتهای نروژی از طیف گستردهای از بخشها در دوره 2005-2015 استفاده میکنیم، و هر دو یافتههای قبلی در مورد رابطه بین پول نقد و عملکرد را در چرخه تجاری تکرار و گسترش میدهیم. ما متوجه شدیم که i) وجه نقد اثر مثبت، اما ضعیفی بر عملکرد شرکت عملیاتی (ROA) در کل دوره نمونه دارد، و ii) که رابطه منحنی بین وجه نقد و عملکرد شرکت بارزترین در سالهای پیش از رکود است. در حالی که در دوره های رکود و پس از رکود عملاً به صورت خطی مثبت است. نتیجه میگیریم که پول نقد واقعاً بر عملکرد عملیاتی شرکتها و به ویژه در دوران رکود تأثیر دارد.
چکیده
این مقاله به فقدان شواهد تجربی در مورد چگونگی ارتباط مدیریت ریسک سازمانی (ERM) و عملکرد مالی شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs) پاسخ میدهد. مدلسازی معادلات ساختاری برای کشف واسطههای جدید در رابطه بین عملکرد مالی ERM و SME استفاده میشود. نتایج نشان می دهد که فرهنگ سازمانی (بعد ماموریت) و عملکرد مدیریت ریسک استراتژیک میانجی های کامل و مثبت بین ERM و عملکرد مالی هستند. این نتایج تحقیق این واقعیت را برجسته می کند که پیاده سازی ERM در یک شرکت به خودی خود اثرات مورد انتظار را بدون وجود فرهنگ سازمانی بالغ و نظارت بر عملکرد مدیریت ریسک استراتژیک ایجاد نمی کند. این یافتهها بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط با «تظاهر به ERM» که فاقد مؤلفههای استراتژیک و عملیاتی است، مرتبط است. ERM همچنین به تبدیل اثر منفی سرمایه خارجی در سهام SME بر عملکرد مالی به یک اثر مثبت کمک می کند.
چکیده
مقدمه: نوآوری و کسب و کار بین المللی برای دستیابی به مزیت های رقابتی در محیط های تجاری پیش بینی نشده در حال حاضر ضروری است. شرکت امروزی به دنبال نوآوری در کشور مبدا و خارج از کشور است تا بتواند در سطح جهانی رقابت کند. بنابراین، گنجاندن این مفهوم در استراتژیهای شرکتهای بینالمللی یکی از موضوعات اصلی امروزه است.
هدف: هدف از این مطالعه سیستماتیک، بهبود دانش فعلی در مورد رابطه بین نوآوری و تجارت بینالمللی و همچنین شناسایی گرایشهای نوآوری برای شرکتها به منظور تصدیق فرصتها و چالشهای توسعه این حوزه در زمینه کسبوکار بینالمللی است.
روش شناسی: با وجود فراوانی نوآوری ها و بررسی های تجاری بین المللی، بررسی های مشترک هر دوی آنها را نمی توان یافت. این مطالعه اولین مطالعه ای است که تحقیقات علمی در مورد هر دو موضوع را با مرور ادبیات سیستماتیک ادبیات آکادمیک 28 ساله، با پیروی از دستورالعمل ها و نمودار جریان PRISMA ترکیب می کند. جستجو در پایگاه داده Web of Science انجام شد. 847 سند اولیه به دست آمد و پس از بررسی اسناد متعدد بر اساس معیارهای ورود/خروج، نتایج این کار پژوهشی به 236 مقاله کاهش یافت.
یافتهها: نتایج این تحقیق نمای کلی از ساختار دانش نوآوری و تجارت بینالمللی را ارائه میدهد. به عنوان سهم اصلی، نتایج چهار موضوع تحقیق را در یک چارچوب جامع و چند بعدی برجسته میکند: فعالیتهای نوآورانه شرکتهای چند ملیتی، زنجیرههای ارزش جهانی، نوآوری در اقتصادهای نوظهور، و دانش فرامرزی. با چشم انداز بین المللی، بینش هایی از نحوه مواجهه با توسعه نوآوری در زمینه کسب و کار بین المللی ارائه شده است.
نتیجه گیری: بین نوآوری و تجارت بین المللی رابطه قوی وجود دارد. این چهار گرایش تحقیقاتی اهمیت استراتژیک نوآوری را در زمینه تجارت بین المللی برجسته می کند. در نهایت، جالبترین مسیرها برای تحقیقات آینده شناسایی میشوند که فرصتهایی را برای بهبود در هر دو حوزه هدف قرار میدهند. انتظار میرود که این مرور متون سیستماتیک سهم قابل توجهی در تئوری و عمل در زمینه نوآوری و تجارت بینالمللی داشته باشد.
چکیده
این مقاله به بررسی تحول به اشتراک گذاری اطلاعات و مدیریت زنجیره تامین چند لایه (MSCM) از دیدگاه شرکت های کوچک و متوسط (SMEs) در زمینه صنعت 4.0 می پردازد. SME ها معمولاً اطلاعات کمتری را به صورت دیجیتالی به اشتراک می گذارند، در انجام MSCM کمتر فعال هستند، اما باید در شبکه های تامین کننده دیجیتال ادغام شوند تا به شفافیت یا قابلیت ردیابی زنجیره تامین دست یابند. برای این منظور، این مقاله به طور تجربی شرکتهای کوچک و متوسط از صنعت تولید در اتریش و آلمان را در رابطه با اشتراکگذاری اطلاعات و MSCM مورد بررسی قرار میدهد. پاسخ ها برای آزمون سه فرضیه، با استفاده از 81 پاسخ از شرکت های کوچک و متوسط تولیدی در اتریش و آلمان، تجزیه و تحلیل می شوند. این سه فرضیه عملکردهای MSCM بالادستی و پایین دستی SMEها و همچنین نوع اطلاعاتی که با و توسط SMEها به اشتراک گذاشته می شود را بررسی می کند. نتایج به درک و آشکار کردن موانع بالقوه برای به اشتراک گذاری اطلاعات علاوه بر امکانات فنی برای SMEها به منظور مشارکت فعال در MSCM کمک می کند.
چکیده
امروزه، شرکتهای بیشتری با پیوستن به پلتفرمهای دیجیتال به نوآوری مشترک در سراسر مرزها دست مییابند. با این حال، بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط در توسعه و بهرهمندی از قابلیت قوی پلتفرم دیجیتال (DPC) به دلیل تجربه، منابع و بودجه محدود با مشکلاتی مواجه هستند که مانع از فرصتهای نوآوری میشود. این مطالعه مدلی را برای کشف اینکه چگونه SMEها می توانند عملکرد نوآوری خود (IP) را با اتخاذ پلتفرم های دیجیتال بر اساس تئوری هماهنگ سازی منابع افزایش دهند، ایجاد می کند. سپس هنجارهای نهادی زیستمحیطی (EIN) را بهعنوان متغیر تعدیلکننده معرفی میکنیم تا مشاهده کنیم که آیا حاکمیت پلت فرم مؤثر بر ایجاد ارزش مشترک (VCC) و IP شرکتها تأثیر میگذارد. ما یک نظرسنجی پرسشنامهای را روی 346 شرکت کوچک و متوسط در صنعت تولید چین انجام میدهیم که در پلتفرمهای دیجیتال شرکت میکنند، و تجزیه و تحلیل رگرسیون و نتایج تست بوت استرپ نشان میدهد که (1) DPC تأثیر مثبت قابلتوجهی بر IP دارد. (2) DPC تأثیر مثبت قابل توجهی بر VCC دارد. (3) VCC تا حدی واسطه DPC و IP است. (4) EIN به طور مثبت رابطه بین DPC و VCC را تعدیل می کند و به طور مثبت اثر واسطه VCC را تعدیل می کند. این یافتهها از نظر تئوری به ادبیات پلتفرمهای دیجیتال اضافه میکنند و شکاف در تحقیقات در مورد اینکه چگونه مشارکت در پلتفرمهای دیجیتال میتواند نوآوری و توسعه شرکتها را از دیدگاه SMEها افزایش دهد، پر میکند. در نهایت، این مطالعه پیامدهای مدیریتی مهمی برای SMEها برای پرورش DPC، اجرای VCC و مشارکت در حاکمیت پلت فرم دارد.
چکیده
افزایش دقت و جامع بودن تکنیکهای مدرن هوش مصنوعی در پشتیبانی از تجزیه و تحلیل دادههای پیچیده، مانند تصاویر پزشکی، به طور تصاعدی جمعآوری دادههای دنیای واقعی را برای اهداف تحقیقاتی افزایش داده است. این واقعیت منجر به توسعه مخازن بین المللی و راه حل های محاسباتی با کارایی بالا برای مقابله با تقاضای محاسباتی برای مدل های آموزشی شده است. با این حال، سایر مراحل در توسعه نشانگرهای زیستی تصویربرداری پزشکی به چنین منابع محاسباتی فشرده ای نیاز ندارند، که منجر به راحتی یکپارچه سازی باطن های مختلف محاسباتی متناسب با نیازهای پردازش مراحل مختلف گردش کار پردازش شده است. ما در این مقاله یک معماری مخزن توزیع شده و فدرال را برای توسعه و استفاده از نشانگرهای زیستی تصویر پزشکی ارائه میکنیم که چندین ذخیرهسازی ابری را با پشتوانههای پردازش ابری و HPC ترکیب میکند. این معماری برای خدمت به پروژه PRIMAGE (H2020 826494) با هدف جمعآوری و مدیریت دادههای سرطان اطفال به کار گرفته شده است. این مخزن به طور یکپارچه پشتیبان های ذخیره سازی توزیع شده، یک خوشه Kubernetes الاستیک در یک ابر داخلی و یک ابر رایانه را یکپارچه می کند. کارهای پردازش از طریق یک پلت فرم کنترل واحد انجام می شود که داده ها را در صورت تقاضا همگام می کند. این مقاله مشخصات انواع مختلف برنامهها و اعتبارسنجی را از طریق یک مورد استفاده نشان میدهد که از بیشتر ویژگیهای پلتفرم استفاده میکند.
چکیده
هدف از تحقیق شرح داده شده در مقاله تعیین چگونگی و میزان راه حل های هوش تجاری در مقالات علمی مربوط به کارت امتیازی متوازن منتشر شده تا سال 2022 بود. در طول تحقیق از روش تحلیل کتابسنجی استفاده شد. در نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها موارد زیر مشخص شده است: عبارات کلیدی توصیف کننده هوش تجاری در مقالات علمی مربوط به کارت امتیازی متوازن، تعداد وقوع آنها، ساختار تحقیق و کشورهایی که محققان در آنها فعالیت علمی در زمینه انجام می دهند. کارت امتیازی متوازن، که سهم مقاله در علم را تشکیل می دهد. حوزههایی که در آنها خلأهای پژوهشی وجود دارد، اهمیت عملی این تحقیق در آنها آشکار میشود و آنچه برای محققان کارت امتیازی متوازن اهمیت ویژهای دارد، نیز شناسایی شدهاند.
چکیده
بانکداری یک موضوع محبوب برای تحقیقات تجربی و روششناختی است که از روشهای تحقیق عملیاتی (OR) و هوش مصنوعی (AI) استفاده میکند. این مقاله یک بررسی کتابشناختی جامع و ساختار یافته از تحقیقات مبتنی بر OR و AI ارائه میکند که در دهه گذشته به صنعت بانکداری اختصاص یافته است. این مقاله به بررسی موضوعات اصلی این تحقیق از جمله کارایی بانک، ارزیابی ریسک، عملکرد بانک، ادغام و ادغام، مقررات بانکی، مطالعات مرتبط با مشتری و فینتک در صنعت بانکداری میپردازد. نتایج نظرسنجی بینش جامعی را در مورد مشارکت روشهای OR و AI در بانکداری ارائه میکند. در نهایت، ما چندین جهت تحقیقاتی را برای مطالعات آتی پیشنهاد میکنیم که شامل موضوعات و روشهای نوظهور بر اساس نتایج نظرسنجی است.
چکیده
ادبیات استانداردهای مدیریت کیفیت به طور کلی بر محرک ها، انگیزه ها و اثرات عملکرد اتخاذ چنین استانداردهایی متمرکز شده است. با این حال، دهه گذشته شاهد میزان قابل توجهی از رفتار صدور گواهینامه بوده است، زیرا سازمان ها به طور فزاینده ای تصمیم گرفته اند که به طور داوطلبانه از استانداردهای مدیریت کیفیت با عدم تأیید مجدد خارج شوند. در حالی که عوامل تصمیم برای اتخاذ در ابتدا استانداردهای مدیریت کیفیت به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفتهاند، عوامل تصمیمگیری برای صدور گواهینامه توجه کمی را به خود جلب کردهاند. ما استدلال میکنیم که سازمانهای نوآور عموماً مستعد حفظ گواهینامه مدیریت کیفیت هستند و بنابراین تمایلی به عدم کنار گذاشتن گواهینامه از خود نشان میدهند. با این حال، سازمانهای کاملاً نوآور نسبت به سازمانهایی که بهطور فزایندهای نوآور هستند، مستعدتر هستند تا استانداردهای مدیریت کیفیت را متوقف کنند و در نتیجه تمایل به خروج از گواهینامه کیفیت را نشان میدهند. ما تسهیلات نقشه برداری داده های بانک جهانی را در 50 کشور و 103 بخش صنعتی در دوره 2003 تا 2017 گردآوری می کنیم. بهرهگیری از ویژگیهای پانل دادهها، مجموعه دادهای متشکل از 1755 مشاهدات در سطح تسهیلات تصمیمهای تأیید مجدد برای تجزیه و تحلیل تجربی را به دست میدهد. آزمایش تجربی ما از یک تکنیک تخمین پروبیت استفاده میکند که اثرات ثابت مناسب را در نظر میگیرد و نتایجی را ایجاد میکند که از اولویتهای نظری ما در مورد رفتار صدور گواهینامه پشتیبانی میکند.
چکیده
تغییر سازمانی دگرگونکننده هم از نظر عملی و هم از نظر آکادمیک، بهویژه در زمینه فرهنگ و یادگیری سازمانی، بیشتر و بیشتر اهمیت مییابد. با این حال، مدلسازی محاسباتی و رسمیسازی تغییرات سازمانی و فرآیندهای یادگیری هنوز تا حد زیادی ناشناخته هستند. هدف این مقاله ارائه یک مدل شبکه تطبیقی از تغییرات سازمانی متحول کننده و ترجمه مجموعه ای از فرآیندهای یادگیری و تغییر سازمانی به فرآیندهای مدل سازی محاسباتی است. بهعلاوه، هدف آن است که دیدگاه سیستمهای پویا سازمانها را به مدلهای شبکه خود مدلسازی متصل کند. ایجاد مدل و مکانیسمهای پیادهسازیشده فرآیندهای سازمانی بر اساس برونیابی یک مطالعه ادبیات گسترده و مبتنی بر کارهای مرتبط در این زمینه است، و سپس برای یک سناریوی موردی خاص مرتبط با بیمارستان در زمینه فرهنگ ایمنی اعمال میشود. مدل با اجرای چندین شبیه سازی و تغییرات آن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی و مقایسه با رفتارهای نوظهور مورد انتظار بر اساس ادبیات دانشگاهی موجود مورد بررسی قرار گرفت. شبیهسازیهای انجامشده با ارائه یادگیری مکرر و مؤثر و تغییرات در فرآیندهای سازمانی، وقوع یک تغییر تحول سازمانی را به سمت فرهنگ یادگیری ثابت تأیید کرد. مشاهدات در مورد فعل و انفعالات و تأثیرات مختلف مکانیسم انجام شده است، و آنها نشان می دهند که پذیرش اشتباهات به عنوان بخشی از فرهنگ یادگیری، تغییرات دگرگونی را تسهیل می کند و ممکن است تغییرات پایدار را در درازمدت تقویت کند. علاوه بر این، مدل تأیید کرد که رویکرد مدل شبکه خود مدلسازی برای دیدگاه سیستمی پویا از سازمانها و دیدگاه سیستمی تغییر سازمانی اعمال میشود. مدل ایجاد شده مبنایی را برای ایجاد بیشتر مدلهای شبکه خود-مدلسازی در حوزه تغییر سازمانی تحولآفرین ارائه میدهد و مکانیسمهای ترجمهشده این مدل را میتوان در کاوش آکادمیک آتی در این زمینه استخراج و دوباره استفاده کرد.
تعداد صفحات : 2